روزی حارث همدانی به حضور امیرالمومنین(ع) آمد، امام از علت آمدن او جویا شد او گفت: علاقه به شما مرا به این جا کشانیده، حضرت فرمود: ای حارث تو مرا دوست داری؟ گفت: بلی والله یا امیرالمؤمنین، حضرت فرمود: بدان که هیچ بندهای از دوستان ما نمی میرد مگر اینکه در هنگام مردن مرا آن طوری که دوست دارد می بیند چون ببینی مرا که دشمنان خود را از حوض کوثر دور میکنم خوشحال خواهی شد، و چون ببینی که بر صراط می گذرم و (عَلَم محمد(ص) به دست من است و پیش حضرت رسول(ص) می روم چنان مرا خواهی دید که مشعوف و مسرور می شوی